سفارش تبلیغ
صبا ویژن
✘خســـــــتهـــ امـــــــ✘

 

حلقه

دخترک خنده کنان گفت که چیست؟

راز این حلقه زر

راز این حلقه که انگشت مرا

این چنین تنگ گرفته است به بر

راز این حلقه که در چهره ی او

این همه تابش و رخشندگی است

مرد،حیران شدو گفت:

حلقه ی خوشبختی است ،

حلقه ی زندگی است

همه گفتند:مبارک باشد

دخترک گفت :دریغا که مرا

باز در معنی آن شک باشد

سالها رفت و شبی

زنی افسرده نظر کردبرآن حلقه ی زر

دید در نقش فروزنده ی او

روزهایی که به امید وفای شوهر

به هدر رفته،هدر

زند پریشان شدو نالید که وای

وای، این حلقه که در چهره ی او

بازهم تابش و رخشندگی است

حلقه ی بردگی و بندگی است.

 


| | √څ๛تــــــــــــــﮧ اҐـــــ√ | نظر